ا
خواستن توانستن است
آبادان غیور اما رنجور با پیکری زخمی و پاره پاره از هشت سال دفاع مقدس ؛ خسته ولی از پا ننشسته ، مردم جسور و صبور .، مردم با اعتبارو انتظار به صداقت و ایمان ؛ تعهد مسئولین و نمایندگان امیدوار .بسی سالها گذشت و عمرها در پی بودجه آمد و سوخت ، برنامه و وعده ها داده شد اما وقتی متر میگذاریم و رفتار و عملکرد را مشاهده میکنیم
آن دو نفر درعصری که همه تکنیکزده شدهایم. درسکوتی معنا دار و با فاصله ای هدفمند دراین « چرخ و فلک » دوار از اسم و رسم های رایج ومعمول جامعه ، بی آلایش و بی ریا در لإیه های روی هم انباشته شده اجتماعی وقصه ی غصه های خفته در زیر پوست زندگی کلان شهر خود واستان ویژه خویش در میان غوغا ها و دل مشغولی های حاکم بر همه آدمیان و مناسبات بین آنها بدنبال دغدغه های فکری اجتماعی خود هستند.
شهرآبادان ، شهرشهیدان و جانفشانی ایثارگران و جانبازان ، شهر رشادت و حماسه آفرینی بهترین و پاکترین جوانان مومن و فرزندان انقلابی ایران در هشت سال دفاع مقدس بود . اینک نیز آبادان پس از گذشت بیش از 30 سال ، به شهری با مدیریت ناکارآمدو شهری کاملا سیاست زده و شهری خارج ازمحدوده نظارت و قانون در واقع شهری برای کسب تجربه و سکویی برای پرتاپ مدیران کوچک به موقعیت های بزرگ کشور تبدیل شده است ،
آواز دلانگیز بلبلان حرکت موزون شاخه های درختان و رایحه خوش گلهای رنگارنگ بوستانها خبر از تغییر و تحول در فصل وطبیعت واز راه رسیدن بهار دارد . صبح زود هنگامه آغاز کار آنی نظاره گر سرسبزی پیرامون خود می شوم و تامل میکنم و یاد سخن یکی از بزرگان صاحب اندیشه میافتم که می گوید : « آنچه باید ثابت بماند تغییر است .»سوت فیدوس پالایشگاه آبادان و حرکت هماهنگ و یکدست کارگران دوچرخه سوار شاغل در پالایشگاه که به یکی از نمادهای شهر تبدیل شده مرا به خود می آورد که از غافله عقب نمانم . در ادامه مسیر تا اداره روابط عمومی منازل سرسبز شرکت نفت مرا بفکر فرو میبرد تابستان ، پائیز، زمستان ، و اینک بهار هر بار زیباتر از فصل پیش !؟