چرا فرهنگ در درک مدیریت استراتژیک مهم است؟
اگر مشکلات عمده فرهنگی وجود داشته باشد، رهبران شرکت ها باید قبل از اجرای یک استراتژی مهم جدید، آن را حل کنند.
با توجه به تأثیر و اهمیت فرهنگ سازمانی در مدیریت استراتژیک، حیاتی است. این بسیار حیاتی است که شرکت بین المللی به مشتریان خود توصیه می کند تا در هنگام ایجاد و پیاده سازی یک استراتژی جدید، امکان تغییر فرهنگ سازمان خود را در نظر بگیرند. بدون هماهنگی فرهنگی با استراتژی، استراتژی جدید احتمالا شکست خواهد خورد.
مبانی مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک فرآیند برنامه ریزی است که از طریق آن رهبران شرکت راهبردهای مأموریت و اهداف شرکت را تشکیل می دهند. طبق مطالعه "مدیریت فرایند استراتژیک - معنی، مراحل و اجزای" وب سایت راهنمای آموزش مدیریت دارای چهار عنصر اساسی است. این عناصر عبارتند از
1. شناخت زیست محیطی،
2. فرمول بندی خط مشی استراتژی،
3. اجرای خط مشی استراتژی
4. ارزیابی عملکرد خط مشی و استراتژی.
این چهار مرحله فرایند استراتژیک متوالی را نشان می دهد که به موجب آن رهبران وضعیت فعلی شرکت را تجزیه و تحلیل می کنند، در واقع اول مطالعه و شناخت محیط بعد راهبردها را براساس شناخت وضعیت موجود و وضعیت مطلوب آماده می کنند، آنها سیاست و خط مشی گذاری برای عبور از نقطه موجود به نقطه مطلوب را پیاده سازی می کنند و سپس به ارزیابی و بررسی مرحله به مرحله تاثیرات استراتژیک می پردازند.
تأثیر فرهنگی
فرهنگ سازمانی تا حد زیادی تاثیر می گذارد و می تواند به موفقیت یا شکست یک شرکت منجر شود. یک فرهنگ سازمانی قوی یکی از پایدار ترین مزایای رقابتی است که شرکت می تواند داشته باشد زیرا کپی واقتباس کردن آن دشوار است. فرهنگ به سادگی مجموعه ای از هنجارهای مشترک یا ارزش ها در یک محل کار است و یا آنچه به طور کلی به عنوان یک روش شرکت برای انجام کارها به کار می رود. سرگرمی، رفتارها و ارتباطات دوستانه، مثبت، منفی، خوش بینانه، و استرس زا هستند برخی از ویژگی های مشترک در تعریف و توصیف فرهنگ کار استفاده می شود. بعضی از اینافراد تأثیر مثبت در تولید و عملکرد دارند، در حالی برخی ازاین افراد که مشخص هستند به ایجاد مشکلات سازمانی کمک می کنند.
تعادل و تطبیق
از آنجا که فرهنگ سازمانی منحصر به فرد است و مزایای استراتژیک را ارائه می دهد، این امر حس کامل را در بر می گیرد که شرکت ها در مدیریت استراتژیک فرهنگ را در نظر می گیرند. یک شرکت با کارآیی بالا که یک استراتژی شرکتی برای ایجاد یک محیط دوستانه و دوستانه محور مشتری محسوب می شود را در نظر بگیرید. این نمی تواند با یک فرهنگ رو به زوال یا یکی با کارکنان بسیار سنتی و سرسخت هماهنگ شود. در عوض، این شرکت ضروری است تا کارکنان سرگرم کننده، دوستانه و مشتری گرا را استخدام کند و محیطی را فراهم سازد که سرگرم کننده باشد و رفتار خوبی را با مشتری سازگار داشته باشد.
استراتژی خارجی و داخلی
راه دیگری برای بررسی مدیریت استراتژیک که از تأثیر فرهنگ حمایت می کند، تعادل آن بین عناصر استراتژیک داخلی و خارجی است. به طور کلی، مدیریت استراتژی در انجام مأموریت ها و دیدگاه های شرکت کمک می کند. مأموریت ها و دیدگاه ها اهداف و مقاصد شرکت را بیان می کنند. آنها قصد دارند جهت شرکت را به عنوان تعامل با بازار، هدایت کنند، اما معمولا به استراتژی های داخلی و فرهنگ نیز متصل می شوند. به عنوان مثال، یک شرکت که خود را به عنوان یک سازمان سبز دوستانه برای کسب و کار به فروش میرساند، احتمالا مسوولیت زیست محیطی داخلی را نیز ارتقاء می دهد و آن را بخشی از فرهنگ سازمانی می کند.
سعید بغلانی صوینخی