مدیریت دفاع مقدس ومدیریت پسا دفاع مقدس
خدمت به مردم مدال افتخاریست که به کردن هرکسی نیاویزند
درجنگ تحمیلی و شرایط غافلگیری پس از پیروزی انقلاب اسلامی که دشمنان دین و اسلام و طمع ورزان به منافع و ذخائر کشور توسط بعثیان خودنمایی نمود و به سرزمین عزیزمان حمله ور شدند روی هم چیزمطالعه و حساب کرده بودندجزمدیریت جهادی و اسلامی جوانان خوش فکر همدل وعاشق و با ایمان حساب باز نکرده بودند که در حوزه دفاع مقدس وعرصه نظامی هرگزآموزش های کلاسیک مرسوم و معمول افسران ارتشهای دنیا را ندیده بودند و در عملیاتهای سنگین و پیچیده و گسترده توسط جوانان گمنام چون شهیدان باکری ، خرازی ، هاشمی ، کاظمی ،باقری ، دقایقی و.... توانستند با استعداد ذاتی و علم و دانش بومی خود حماسه ها و افتخارها بیآفرینند که این مدیریت موفق برگرفته و آموخته شده از دل اسلام ناب محمدی و قرآن مجید و نهج البلاغه و آموزه های سرور و سالار عاشورا و کربلا بود که با عشق به امام و مرادشان و حس وطن دوستی و مسئولیت دفاع از مردم در برابرجبهه قدرتمند و متحد شرق و غرب و کارشناسان و افسران و جنرال های به اصطلاح دانش آموخته دانشگاههای پیشرفته نظامی آمریکا و اسرائیل آن هم با جنگ افزارها و تجهیزات و امکانات انبوه جنگی که در اختیاربعثیان گذاشته بودند بایستند
و پیرورمندانه کشور را سربلند و مردمشان را سرافراز نمایند . دشمنان انقلاب و مردم ایران علیرغم اینکه تصورمی کردند که در تهاجمشان ایران را غافلگیر کرده اند اما در واقع آنها بودند که با سد محکم و بنیان مرصوص مدیریت کمنام و ناشناخته جوانان روبرو شدند و غافلگیرگشتند که هرگز در محاسبات مطالعاتی استراتژیک و برنامه های نظامی خود ستونی برای جوانان خلاق دارای فکر بکر نظامی و مهندسی و راهبردی ، ایران باز نکرده بودند و آن شد که با پاسخ دندان شکن روبرو شده و در نهایت این جوانان برومند ما به مقام عزت و ارتش دشمن به خاک ذلت رسیدند. ودر اداره کشورنیز مدیران پشت جبهه هم در آن شرایط دوشادوش رزمندگان جبهه ها همه یک دل و به دور از حساسیت و رقابت بر موقعیت شغلی و جاه و مقام و خاصانه در کسوت ساده زیستی و انقلابی و اسلامی فقط بر دفاع از کشور و خدمت به مردم متحد و متمرکز شده بودند حتی شرایط معیشتی و اجتماعی نیزبا مدیریت خوب انقلابی پیش میرفت و مسئولان دلسوزانه و با روحیه انقلابی امورداخلی و اجتماعی و اقتصادی کشور را هدایت و کنترل می کردند .
این مدل مدیریت ، یک مدل مدیریت موفق و تجربه شده و سرآمد که می توانست الگویی خوب برای ممالک تحت ستم نظام سلطه باشد . و مقام معظم رهبری (ره ) بارها و به دفعات ، براین مدل مدیریت یعنی مدل مدیریت جهادی پس از دفاع مقدس وکسب پیروزی های موفقیت آمیزدراکثر عملیات ها دربه عقب راندن دشمن بعثی سفارش و تاکید کردند . پس از دفاع مقدس دوره ای آغاز شد که گویا ایمان ها و احساسات پاک و روحیات انقلابی و همدلی و عاری از سیاست زدگی محدود و مختص زمان و دوران دفاع مقدس و همان جوانان رزمنده و برونمند جبهه ها بود . وما فقط در شرایط سخت و دشوار قادر به کارتیمی و فعالیت و خدمت همدلانه هستیم .
چرا و چه اتفاقی و چه شرایطی پس از جنگ و دفاع مقدس افتاد که در دوره بازسازی و کنترل امور کشور و مملکت و اداره سازمان های خدمت رسان به مردم به فساد اداری و گرفتاراختلاس های افسارگسیخته می گردد
در واقع انتظار میرفت الان که کشور از شرایط بحرانی دفاع مقدس فارغ شده بهتر و روان ترو منسجم تر و دلسوزانه تر و متحدتر با همان جوانان با ایمان و خودساخته با فرهنگ و روحیه ایثار و فداکاری و رشادت نسبت به بازسازی و پیشرفت ملی و خدمت رسانی به مردم و حل مشکلات مملکت با آن روحیه زمان جنگ همت کنند و بپردازند . باید گفت که آن مدل بومی موفق مدیریت دوران دفاع مقدس نه تنها در مدیریت پسا دفاع مقدس در کشور مورد توجه قرار نگرفت و پیدا نشد بلکه باعث به حاشیه رفتن مدیران دلسوز زمان جنگ شد و باز ایستادن قطار موفقیت در آن هشت سال جنگ به سوی در نوردیدن قله های پیشرفت و افتخار در سایر عرصه های خدمتی و مدیریتی شد همان مدیران در عرصه های نظامی و دفاعی موجب تحقق بسیاری از نوآوری ها و موفقیت ها شدند اما در بخش سازمان های خدمت رسان دچار عدم تحرکی و انحراف و پس رفتگی شدید شدیم که با محاسبه ریاضی هزینه ها و زمان هدر رفته راندمان وبهره وری در رشد اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی و رفاهی و بهداشتی و معیشتی مردم غیر قابل توجه و دفاع است اگر منصفانه و صادقانه به این مسئله بنگریم باید اعتراف کرد گفت هر کجا سیاسیون کوچک و غیر معتقد به آرمان ها ی انقلاب و امام و باورنداشتن به اصول انسانی و حقوق شهروندی و عدم مسئولیت پذیری در پاسخگویی و ارادت به مردم و کشور حضور داشتند آن نقطه و مکان آلوده به فساد شد و کشور از آنجا دچار انحراف می گردد که جایگاه افراد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و نظامی و حیطه مسولیت آنها مشخص نباشد وهمه جا وهمه افراد رنگ و بوی سیاست بخود می گیرند درضورتی که سیاست بازی و سیاسی کاری باید فقط در سطح مجالس و دولت و وزیران و سفیران و دیپلمات ها ی آن و سیاسیون خارجی باشد. بنا بر این ؛ این صبغه و این زد و بندهای سیاسی نباید به سطوح و لایه های پائین مردم و استان ها و شهر ها و سازمان ها و اداره ها تنزل کند و کشیده شود . و روابط اداری و سازمانی و روابط اجتماعی را تجت شعاع خود قرار دهد و فارغ از عزل ونصب مدیران و مسئولان دوایر دواتی حتی جابه جایی نیروهای جز مانند کارمند ،نگهبان و نیروهای خدماتی وابسته به سیاسیون هم باید با سفارش سیاستمداران ارشد و مدیران سیاسی کشور و فعالان این عرصه صورت بگیرد اگرچنین باشد هرگز قادر به نهادینه کردن شایسته سالاری و حاکم نمودن قانون نخواهیم بود. وچنین رویکرد هرگز کشور را نمی تواند به سرمنزل مقصود برساند .
خادم مردم آبادان
سعید بغلانی صوینخی